جدول جو
جدول جو

معنی کهنه رند - جستجوی لغت در جدول جو

کهنه رند
(کُ نَ / نِ رِ)
سخت گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهنه حریف. بسیار مکار و زیرک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ تَ)
ارثاث. تعتیق. اخلاق. ابلاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرسوده ساختن: انتضاء، کهنه کردن جامه. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(کُ نِ فُ)
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است که درجنوب غربی قوچان واقع است. این دهستان کوهستانی است و هوایی معتدل دارد و سکنۀ آن از طوایف زعفرانلو هستند. از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است و مجموعاً 9956 تن سکنه دارد و قرای عمده آن عبارتند ازسراب و علی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ قِ)
ده مرکز دهستان کهنه فرود است که در بخش حومه شهرستان قوچان واقع است و 860 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
پیر شدن، فرسوده شدن و کارکرده شدن. (ناظم الاطباء). بلاء. بلی ̍. اخلیلاق. اندراس. رثاثت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هم به آن پیراهن است که از دنیا بیرون برده است آن کهنه نشود. (قصص الانبیاء ص 209). رثوثه، کهنه شدن رسن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). درس، کهنه شدن جامه. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). رجوع به کهنه شود
لغت نامه دهخدا